نسیم خنکی که موهایت را تکان میدهد صدایِ من است. بارها از تو میگذرد و تو او را نخواهی شناخت! عالیه! یک قطرهی شفاف در این وقتِ سحر روی دست تو میافتد، گمان نکن باران است. طبیعت پُر از کِنایات است. وقتی که عاشق از معشوقهاش دور میشود، بعدها خیلی چیزها شبیه به آثارِ وجود آن دور شده، از نظر میگذرند. قطرهی باران، که در خاموشی شب خیلی محزون به زمین میآید شبیه به اشکِ آن عاشق است . از نامههای #
نیما_یوشیج به همسرش عالیه فرقی نمی کنه ...
ما را در سایت فرقی نمی کنه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : peymansafarzadeh بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:23